عکس من وداداشم
عکس من و داداشم در خانه
کشتن بقیه توسط داداشم
یک روز در خانه بودیم که ناگهان امیر عباس با یک تفنگ اسباب بازی آمد و شروع کرد به کشتن ما ها ومی گفت کیو وما خودمان را به کشتن می زدیم. بعد از آن ادای سوپرمن رادر آورد وما از خنده دل درد گرفتیم. بعد آن با شمشیر من آمد و مارا محکم می زد وکل بدن ما زخم شد. و هر وقت ما از پای کامپیوتر بلند می شویم او روی صندلی می نشیند وکیبرد رامی زند. ...
نویسنده :
امیر محمد
12:28
دعوا
یک روز وقتی در مدرسه بودم با یک پسر دعوام شدومن به او گفتم من.......هستم با من در نیفت.و او هم گفتتت ممن ددعووا نندداارمم . ...
نویسنده :
امیر محمد
12:27
داداشم
وقتی بابام آهنگ گذاشته بود امیر عباس با عینک می رقصید.و منهم با او رقصیدم.این طور ...
نویسنده :
امیر محمد
12:26
یک روز پر خاطره در شمال
ما در سال پیش به شمال رفتیم درآن جا سه تا خاله هام و عموم پسر عموم سه پسرخاله و دختر خاله ام بودند در آن وقت به خانه ی مادر بزرگم رفته بودیم.من آن جا را خیلی دوست دارم در آن جا من با پسر عمویم و بچه های آن جا فوتبال بازی می کنیم. ومن در آن جا در کلوپ پسر خاله ام بازی میکنم.بازی فوتبال2012و2011بازی میکنم.من شمال را خیلی دوست دارم. ...
نویسنده :
امیر محمد
12:07